به جز حسین (ع) مرا ملجاُ و پناهی نیست
در این عقیده یقین دارم اشتباهی نیست
ره نجات حسین (ع) است و دوستی حسین (ع
بسوی حق بجز از این طریق راهی نیست
بغیر درگه تو یا حسین (ع) در دو جهان
مرا بدرگه دیگر حواله گاهی نیست
زکوه گر چه گناهم فزون تر است ولی
به پیش عفو تو کوه گناه کاهی نیست!
خدا نکــــــــــرده برانیم گر زدرگه خویش
به هیچ درگهی ایشه پناه گاهی نیست
گدای درگهت ای پادشاه کشور عشق
به چشم اهل نظر کم زپادشاهی نیست
غلام ترک سیاه تو یا حسین (ع) در حشر
بروشنی رخش چو مهر و ماهی نیست
شهان بجاه و جلال غلام تو نرسنــــــد
که فوق آن به دو عالم جلال و جاهی نیست
غلام و ذاکر و مداح و خانه زاد تواُم
بداد گاه الهم جز این گواهی نیست
اگر تو حکم غلامی من کنی امضاء
به هیچ محکمه خوفم زدادگاهی نیست
اگر مرا به غلامی خود قبول کنی
دگر بدل غم و اندوهم از گناهی نیست
بزیر سایه ی لطف تو در رفاهم من
بهر دو کون به از این مرا رفاهی نیست
مسلّم است که در باغ لاله میروید
به شوره زار به جز خار و خس گیاهی نیست
زسوء سابقه پرونده پاک کن ای دل
ترا وسیله به جز سوز و اشک و آهی نیست
گه حساب که روز قیامتش خوانند
بجز حسین (ع) مرا یار و دادخواهی نیست
Lahegh.ir