نگاهی به زندگانی امام زمان عجل الله فرجه
● دوشنبه 15 اسفند 1401 ● 115 بازدید ● نویسنده: لاحق دیدگاهها چاپ
دوازدهمین و آخرین امام شیعیان، در سپیده دم روز جمعه پانزده شعبان سال 255 ه. ق در شهر سامراء به دنیا آمد. پدر گرامی اش امام حسن عسکری(ع) و مادر بزرگوارش نرجس (نرگس) نام داشت.(1) وقتی نرجس را به همراه تعدادی دیگر در جنگ مسلمانان و رومیان اسیر کردند و به بغداد آوردند، کسی حاضر نمی شد او را بخرد تا آن که فرستاده ای از سوی امام هادی(ع) نامه ای به زبان رومی برایش آورد و او با خواندن نامه، سخت گریست و گفت: مرا به کسی بفروش که این نامه را نوشته است و بعد او را به خانه امام هادی(ع) آوردند و همسر امام حسن عسکری(ع) شد.
هنگامی که امام مهدی(عج) به دنیا آمد پدرش تولد او را پوشیده نگه داشت و به شیعیان سفارش کرد از ذکر نام آن حضرت جلوگیری کنند. امام حسن عسکری(ع) یک سال پیش از شهادتش، حضرت مهدی(عج) را به همراه مادربزرگش به مکه فرستاد تا از چشم مأموران دور بماند و برای انحراف افکار دشمنان، بدون این که اسمی از آن حضرت ببرد، مادر خویش را وصی خود قرار داد.
«آن حضرت پس از شهادت پدر، حدود پنج ساله بود که به امامت رسید. امامت او نیز بنا بر حدیث های فراوانی بود که از پیامبر(ص) و امامان پیشین روایت شده بود. جعفر، عموی امام زمان(عج) پس از شهادت امام حسن عسکری(ع) ادعای امامت و جانشینی آن حضرت را کرد و می خواست با خواندن نماز بر جنازه برادرش جانشینی خود را رسمیت بخشد، اما ناگهان حضرت مهدی(عج) در جلوی چشم همگان حاضر شد، جعفر را کنار زد و خود بر جنازه پدر نماز گزارد و پس از نماز از چشم مردمان پنهان شد. آن حضرت چند بار دیگر نیز چنین ظاهر شد.»(2)
اسما، القاب و کنیه های حضرت مهدی(عج)
برای حضرت مهدی(عج) 182 اسم ذکر کرده اند. شیخ صدوق از امیرالمؤمنین(ع) روایت کرده که فرمود: «بیرون می آید مردی از فرزندان من در آخرالزّمان و فرمود که برای او دو اسم است. اسمی مخفی و اسمی ظاهر، اما اسم مخفی او، احمد است.»(3)
شیخ طوسی می گوید(4): «از حذیفه روایت شده که گفت: شنیدم از رسول خدا(ص) که ذکر کرد مهدی را. پس فرمود: بیعت می کنند با او، در رکن و مقام، اسم او احمد است و عبدالله و مهدی، پس این ها نام های اوست.»
بعضی از اسامی و القاب مشهور دیگر آن حضرت عبارت اند از: ابوالقاسم، ابوصالح، ابوابراهیم، ابومحمد، بقیةالله، بقیةالانبیا، حجت الله، خاتم الاوصیا، خلف صالح، خلیفةالله، صاحب الزّمان، صاحب العصر، صاحب الامر، قائم، منصور، منتظر، منتقم، نعمت ظاهره و....
ویژگی های ظاهری حضرت مهدی(عج)
امام زمان(عج) چشمانی سیاه، ابروانی پیوسته، ریشی انبوه و یک خال هاشمی بر گونه راست دارد. صورتش مانند ماه شب چهارده می درخشد و بلند قامت است.
بعضی از خصوصیات ظاهری آن حضرت بدین شرح است:
1 - شبیه پیامبر(ص)
حضرت مهدی(عج) سیمایی چون سیمای پیامبر(ص) دارد، در رفتار و گفتار و سیرت نیز همانند اوست. امیرالمؤمنین(ع) روزی به فرزند خود امام حسین(ع) نظر افکنده، به اصحاب خود فرمودند:
«سیخرج الله من صلبه رجلاً باسم نبیکم، یشبهه فی الخلق و الخلق؛(5) در آینده از نسل او مردی پدید می آید که همنام پیامبر شماست و در ویژگی های ظاهری و سجایای اخلاقی به او شباهت دارد.»
2 - زیبا و خوش صورت
امیرالمؤمنین(ع) در وصف زیبایی آن حضرت فرمودند: «هو شابّ مربوع حسن الوجه».(6)
3 - گشاده پیشانی
«هو رجل اجلی الجبین، نور وجهه یعلو سواد لحیته و رأسه؛ پیشانی بلند و گشاده اش بر هیبت و وقارِ چهره زیبایش می افزاید و چنان نوری بر چهره و جبین او پیداست که سیاهی موهای سر و محاسن شریفش را تحت الشعاع قرار می دهد.»
4 - میانه قامت
حضرت علی(ع) فرمودند: «لیس بالطّویل الشامخ و لا بالقصیرٍ اللازق، بل مربوع القامة؛(7) قامتی نه دراز بی اندازه و نه کوتاه بر زمین چسبیده دارد، بلکه اندامش معتدل و میانه است.»
5 - دارای دو خال مخصوص
امام صادق(ع) فرمودند: «بالقائم علامتان: شامةٌ فی رأسه و داء الحزاز برأسه، و شامةٌ بین کتفیه من جانبه الأیسر تحت کتفیه ورقَةً مثل ورقة الآس؛(8) خالی بر چهره دارد که بر گونه راستش هم چون دانه مُشکی میان سفیدی صورتش می درخشد و خالی دیگر بین دو کتفش متمایل به جانب چپ بدن دارد.»
درباره شمایل ظاهری امام زمان(عج)، از روایات و احادیث می توان بعضی دیگر از صفات آن حضرت را به دست آورد:
* آن حضرت رنگی سپید اما مختصری آمیخته با رنگ سرخ دارد.
* چشمانش سیاه و ابروانش به هم پیوسته است و در وسط بینی اش کمی برآمدگی وجود دارد.
* میان دندان هایش گشاده و گوشت صورتش کم است.
* میان دو کتفش عریض است و شکم و ساق او به امیرالمؤمنین(ع) شباهت دارد.
* در وصف او آمده است: «المهدی طاووس أهل الجنّه، وجهه کالقمر الدّرّی علیه جلابیب النّور؛(9) حضرت مهدی(عج) طاووس اهل بهشت است، چهره اش مانند ماه درخشنده است و گویا جامه هایی از نور بر تن دارد.»
طول عمر مهدی(عج)
روایات متعددی درباره طول عمر، به ویژه طول عمر حضرت مهدی وارد شده است که به برخی از آن ها اشاره می کنیم:
امام سجاد(ع) فرمودند: در حضرت مهدی(ع) سنّت و شیوه ای از زندگی حضرت نوح(ع) است و آن طول عمر است.(10)
امام صادق(ع) به یکی از اصحاب خود که از طول غیبت ولی عصر(عج) متعجب بود، فرمودند: «خدای تبارک و تعالی سه ویژگی از سه پیامبر را در قائم ما(عج) جاری ساخته است: ولادت او را هم چون ولادت حضرت موسی(ع) قرار داد؛ غیبت او را همانند غیبت حضرت عیسی(ع) مقرّر فرمود و عمر طولانی او را چون عمر طولانی حضرت نوح(ع) قرار داد. آن گاه به بنده صالح خود، حضرت خضر(ع) عمر جاودانی داد تا علت عمر طولانی او باشد.»(11)
امام صادق(ع) فرمود: «اما بنده صالح، حضرت خضر(ع) که خدای تبارک و تعالی برای او عمر طولانی قرار داد، نه برای این که در آینده به پیامبری برگزیده شود یا کتابی بر او نازل گردد یا شریعتی برای او تشریع شود، بلکه فقط برای این که در علم ازلی خدای تبارک و تعالی مقدّر بود که عمر قائم ما در زمان غیبت، بسیار طولانی باشد، ولی دانست که بسیاری از مردمان، این عمر طولانی را انکار خواهند کرد، خدایش او را عمر بسیار طولانی داد بدون این که سبب دیگری داشته باشد؛ فقط برای این که با عمر طولانی او به عمر طولانی حضرت قائم(عج) استدلال گردد و بدین وسیله حجت بر دشمنان لجوج تمام شود تا مردمان را در پیش گاه خدا حجتی نباشد.»(12)
تاریخ و طول عمر
در کتاب های تاریخی انسان های با عمر طولانی به نام «معمّرین» معرفی شده اند؛ یعنی کسانی که عمر طولانی دارند. شاید این مطلب فقط یک تصادف باشد که در طول تاریخ، تنها به دو تن مأموریت داده شده که تمدن انسانی را از مایه های فساد و تباهی پاک سازند و دوباره آن را بسازند و زندگی آن دو چنان طولانی شود که چندین برابر یک آدم معمولی عمر کنند. «نوح» نخستین آن دو در گذشته، نقش خود را به پایان برد و به گفته صریح قرآن، 950 سال در میان قوم خویش زندگی کرد و سرنوشتش آن بود که به دنبال طوفان، تمدن جهان را از نو به پا سازد. و دیگری، «مهدی» است که نقش خویش را در آینده ایفا می کند و تاکنون بیش از هزار سال در میان توده خویش زیسته و چنین مقدّر است که در روز موعود، جهان را دوباره می سازد.(13)
نمونه های گوناگونی در تاریخ راجع به طول عمر بعضی انسان ها آمده است که به چند مورد اشاره می کنیم:
- شیخ طوسی (ره): لقمان بن عاد، 3500 سال عمر کرد.
- ربیع بن ضبع بن وهب، 340 سال زیست.
- اکثر بن صیفی، 330 سال در این جهان ماند و پدرش «صیفی بن رباح»، 270 سال زیست، بدون این که از تعقل و تفکرش کم شود و او به ذوالحلم (صاحب بردباری) معروف بود. (14)
- حضرت خضر(ع) قبل از حضرت موسی (ع) متولد شده و هنوز هم زنده است.(15)
- حضرت نوح(ع)2800 سال عمر کرد.
- عرج بن عنق، 3600 سال عمر کرد. او در زمان حضرت آدم(ع) متولد شد و زنده بود تا حضرت موسی(ع) او را کشت.
- ضحاک که او را بیورسپ می گفتند، 1000 سال عمر کرد.
- آدم ابوالبشر و شیث، 912 سال زندگی کردند.
- در تورات آمده است که ذوالقرنین 3000 سال عمر کرد.(16)
مسئله غیبت در تاریخ امت های پیشین
در تاریخ پیامبران الهی، مواردی یافت می شود که پیامبر خدا به دلایلی از میان قوم خود غایب شده است، و این مطلب یکی از وجوهی است که در توجیه غیبت امام زمان(عج) بیان شده است؛ چنان که امام صادق(ع) در پاسخ این سؤال که وجه حکمت غیبت حضرت قائم(عج) چیست؟ فرمود: «وجه حکمت غیبت آن حضرت همان وجه حکمت غیبت های سایر حجت های خدا قبل از اوست.»(17)
در حدیث دیگری آمده است که امام صادق(ع) به حنان بن سدیر فرمود: «مشیت خدا بر این استقرار یافته که سنّت های پیامبر پیشین را در مورد غیبت قائم ما جاری سازد، پس حاصل جمع مدت غیبت های آنان درباره او واقع خواهد شد.»(18)
پیامبرانی که در احادیث به غیبت آن ها استشهاد شده، عبارت اند از:
1 - حضرت یونس؛ 2 - حضرت یوسف؛ 3 - حضرت موسی؛ 4 - حضرت صالح.
غیبت سه پیامبر نخست در قرآن کریم نیز آمده است.
محمد بن مسلم می گوید: نزد امام باقر(ع) رفتم تا درباره قائم آل محمد(ص) از او سؤال کنم. قبل از آن که لب به سخن بگشایم، فرمود: در قائم آل محمد پنج شباهت از پنج پیامبر وجود دارد:
1 - شباهت به یونس(ع) و آن عبارت است از بازگشت به سوی قوم خود پس از غیبت از آنان، به گونه ای که وقتی از میان آنان رفت، جوان بود و وقتی بازگشت، پیر شده بود.
2 - شباهت به یوسف(ع) که عبارت است از غیبت از قوم و خویشاوندانش و دشوار شدن امر غیبت وی بر پدرش یعقوب(ع).
3 - شباهت به موسی(ع) در خفای ولادت و غیبت از شیعیان و پیروانش و آزارهایی که از دشمنانش دید، تا این که بازگشت و خداوند او را بر فرعونیان پیروز کرد.
4 - شباهت به عیسی(ع) از آن رو که در مورد زنده بودن او اختلاف نمودند، برخی گفتند: زنده است و برخی گمان کردند که مرده است.
5 - شباهت به جدش رسول اکرم(ص) که با شمشیر قیام خواهد کرد و دشمنان خدا و رسول خدا را نابود خواهد ساخت.(19)
دلایل غیبت امام زمان(عج)
پس از هجوم مأموران عباسی به خانه امام حسن عسکری(ع) و جست وجوی فرزند و جانشین وی، روشن شد خطری که جان امام آینده را تهدید می کند، بسیار جدی است. این هجوم و پی گیری در پیدا کردن حضرت مهدی ایجاب می کرد تا برای نگه داری جان باقی مانده سلسله امامت و سلاله نبوت و مصلح بزرگ انسانیت، اقدامی بس جدی به عمل آید. یکی از علل ظاهری و ملموس آن، همین چگونگی و پیش آمد بود که از سوی دشمنان پدیدار گشت و باعث امر عظیم غیبت شد.(20)
موضوع غیبت - آن چنان که در روایات آمده است - سرّی از اسرار خداوند و غیبی از غیوب الهی است. بنابراین نمی توان به طور دقیق پرده از این راز برداشت ولی حین فحص در روایات می یابیم که این دسته از روایات، به سه محور و دلیل اصلی تصریح دارند که به آن ها اشاره می کنیم:
1 - نجات یافتن از خطر قتل
اگر امام زمان از همان ابتدا در میان مردم می زیست، این امکان وجود داشت که بسان ائمه دیگر کشته شود که در این صورت مأموریت الهی و اهداف اصلاحی وی ناقص می ماند.
زرارة بن اعین از امام صادق(ع) نقل می کند که فرمود: «قائم باید غایب شود، عرض کردم: چرا؟ فرمود: از کشته شدن می ترسم و با دست به شکم خود اشاره کرد.»(21)
2 - محفوظ ماندن از بیعت با ستم گران
حضرت مهدی هیچ حکومتی را به رسمیت نشناخته و نمی شناسد. او مأمور به تقیه از هیچ سلطانی نیست و تحت حکومت هیچ ستم گری در نیامده و در نخواهد آمد، زیرا مطابق وظیفه خود عمل کرده و دین خدا را به طور کامل و بی هیچ بیم و ملاحظه ای اجرا می کند. بنابراین جای هیچ عهد و بیعت با کسی و مراعات و ملاحظه دیگران باقی نمی ماند.(22)
3 - امتحان و آزمایش مردم
گروهی که ایمان محکمی ندارند، باطنشان ظاهر می شود و کسانی که ایمان در اعماق دلشان ریشه کرده، به واسطه انتظار فرج و صبر بر شداید و ایمان به غیب، ارزش آن ها معلوم می شود و به درجاتی از ثواب نایل می گردند.(23) امام کاظم(ع) می فرمایند: «زمانی که پنجمین فرزند من غایب می شود، مواظب دین خود باشید. مبادا کسی شما را از دین خارج کند. او ناگزیر غیبتی خواهد داشت به گونه ای که گروهی از مؤمنان از عقیده خود برمی گردند. خداوند به وسیله غیبت، بندگان خویش را آزمایش می کند.... »(24)
با استفاده از مقاله های:
آغاز غیبت کبری
بعد از درگذشت ابوالحسن سمری، مرحله جدیدی در تاریخ شیعه آغاز گشت که به دوران «غیبت کبری» معروف است.
ابوالحسن علی بن محمد سمری، چهارمین و آخرین سفیر حضرت ولی عصر(ع)، بعد از رحلت حسین بن روح به مقام نیابت منصوب شد و مدت سه سال عهده دار این منصب بود تا این که در نیمه شعبان 329 هجری دار فانی را وداع گفت و با رحلت او باب سفارت بسته شد.
از توقیعات شریفی که به دست او از ناحیه مقدسه صادر شده، توقیع معروفی است که در اواخر سفارت او صادر شد و آن این است:
«و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواة حدیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجة علیهم؛(25) اما در مورد حوادثی که روی می دهد، به راویان احادیث ما رجوع کنید، که آن ها حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر آنان هستم.»
در روزهای بیماری علی بن محمد سمری از وی پرسیدند: ما را به چه کسی توصیه می کنی که بعد از تو در مسائل شرعی و حقوقی به او مراجعه کنیم؟ در پاسخ فرمود: «خدا مشیتی دارد که آن را انجام خواهد داد». آن گاه نامه ای را که از ناحیه مقدسه رسیده بود، درآورد و مهر آن را بشکافت و برای حاضران قرائت نمود. ترجمه این توقیع شریف که به خط حضرت مهدی(عج) نوشته شده چنین است:
«به نام خداوند بخشنده مهربان، خدا پاداش برادرانت را در سوگ تو افزون سازد، که تو شش روز دیگر از این جهان رحلت خواهی کرد. کارهایت را فراهم ساز و کسی را به جانشینی خود برنگزین و به کسی وصیت مکن، که غیبت کامل فرا رسیده است. دیگر تا روزی که خدای تبارک و تعالی بخواهد، ظهوری نخواهد بود. و آن مدتی بس دراز خواهد بود که دل ها را قساوت خواهد گرفت و زمین پر از ظلم و ستم خواهد شد. در این دوران برخی از شیعیانم ادعای مشاهده خواهند نمود.(26) آگاه باشید که هر کس ادعای مشاهده کند پیش از خروج سفیانی و وقوع صیحه، دروغ گفته است. و هیچ حول و قوّه ای جز برای خداوند بزرگ و بزرگوار نیست.»(27)
آخرین سفیر حضرت بقیةالله(ع) طبق وعده آن حضرت، در روز ششم از صدور توقیع شریف، دیده از جهان فرو بست و با رحلت او غیبت صغری پایان یافت و غیبت کبری آغاز گردید. تعیین روز وفات سمری طی نامه و قرائت آن در حضور جمع کثیری از شیعیان، به طور حتم و جزم اثبات می کند که آن نامه به دست خط شریف حضرت بقیةالله(ع) بوده است، که خواسته در آستانه غیبت کبری معجزه ای دیگر از خود نشان دهد و بر قوّت ایمان و اخلاص شیعیان بیفزاید، تا با گام هایی استوار به استقبال غیبت کبری بشتابند.
با استفاده از مقاله های:
آثار و نتایج غیبت امام زمان(عج)
در دوره غیبت حضرت حجت(عج) مشکلات و گرفتاری های فکری و اعتقادی بسیار خطرناکی وجود خواهد داشت که امروزه حداقل بخشی از آن ها را به عینه مشاهده می کنیم. حضرات معصومین(ع) سال ها پیش از تولد امام عصر(ع) به این پیش آمدها و اثرات منفی آن ها اشاره کرده اند و ارائه هشدارها این واقعیت را تأیید می کند که مردم اگر برنامه ریزی و عملکرد مناسبی را در پیش بگیرند از همه این گرفتاری ها می توانند در امان باشند و الّا دلیلی ندارد که در ده ها روایت، از وقایع و فجایع آخرالزّمان سخن به میان آید. این مسائل مطرح شده است تا مردم پیشاپیش آمادگی های لازم را در خود ایجاد کنند و گرفتار تبعات منفی آن امور نشوند.
در لابه لای مجموعه رهنمودهای حضرت علی(ع)، به برخی از گرفتاری ها و معضلات مهم دوره غیبت اشاره شده است که در این جا چند مورد از آن ها به عنوان نمونه ذکر می شود:
1 - سرگردان شدن مردم: امام علی بن ابی طالب(ع) در چندین روایت به این گرفتاری اشاره کرده اند. در یک مورد می فرمایند: برای قائم ما دوره غیبتی است که مدت زمان بسیاری طول خواهد کشید. گویی شیعیان را هم اکنون با چشم خود می بینم که در آن دوره همانند گله ای بی سرپرست در دشت و صحرا پراکنده شده اند و دنبال سرپناه و محل امن و راحتی می گردند، اما آن را پیدا نمی کنند. ای مردم! آگاه باشید در چنان شرایطی اگر کسی در دین خود ثابت قدم باشد و در نتیجه طولانی شدن دوره غیبت قساوت قلب پیدا نکند در روز قیامت با من خواهد بود.(28)
2 - مشکل شدن دین داری: پای بندی به احکام و مقرّرات دینی، فضا و بستر مناسبی لازم دارد. به دلالت روایت های فراوان، یکی از گرفتاری های دوران غیبت آن است که پای بندی به ارزش های دینی بسیار کم خواهد شد و این مسئله ناشی از عواملی است که کم و بیش به آن ها هم در لابه لای سخنان معصومین(ع) اشاره شده است.
امام علی(ع) در روایتی می فرمایند: سوگند به خدایی که حضرت محمد(ص) را به حق برای پیامبر برگزیده و او را به همه مخلوقات فضیلت و برتری داده است، مسئله ظهور امام عصر(عج) واقع نخواهد شد مگر پس از یک دوره سخت حیرانی و سرگردانی که در آن شرایط کسی جز افراد خالص و پاکیزه که یقین را با تمام وجود خود لمس کرده باشند، در پای بندی به دین استوار و پابرجا نخواهند ماند. پروردگار عالم از چنین کسانی که با وجود آن همه نابسامانی ها در دین ثابت قدم می مانند برای ولایت ما پیمان گرفته و در دل های آن ها ایمان را تثبیت کرده و با عنایات خاصی که به آن ها دارد مورد تأییدشان قرار داده است.(29)
3 - تردید در وجود امام زمان(عج): یکی از وقایع بسیار تلخ در عصر غیبت آن است که در نتیجه نابسامانی ها و شیوع فساد و بی عدالتی، مردم آن چنان دچار یأس و ناامیدی خواهند شد که در وجود امام معصوم شک خواهند کرد و با خود خواهند گفت: اگر در روی زمین حجتی از حجت های الهی وجود داشت در مقابل این همه ظلم و ستم ایستادگی می کرد و نسبت به برطرف ساختن آن اقدام لازم می نمود.
حضرت علی(ع) به این مسئله این گونه اشاره می نمایند: صاحب الامر از فرزندان من است. مردم در دوره غیبت او خواهند گفت: وی (صاحب الامر و امام عصر) از دنیا رفته است و اگر زنده است پس کجاست؟!(30)
لیلا سلطانی، شماره اشتراک 2176:
1 - در آیین زردشت
زردشت جزء پیامبران الهی و دارای کتاب می باشد و دین او دین غالب ایرانیان - تا قبل از ظهور اسلام - بوده است. این دین، هنوز پیروانی در ایران و هند دارد.
در این مذهب، مسئله آخرالزّمان مطرح شده و چنین توصیف می شود: وقتی «سوشیانت» یا موعود ظهور کند، آخرالزّمان آغاز می شود.(31)
جاماسب در کتاب معروف خود «جاماسب نامه» از زردتشت نقل می کند که: «از فرزندان دختر پیامبر که خورشید جهان و شاه زمان نام دارد، کسی پادشاه شود.»
2 - در دین یهود
پیامبر دین یهود (بنی اسرائیل) حضرت موسی(ع) می باشد. وی 1200 سال پیش از میلاد، قیام نمود. اسم خاصّ خداوند در این دین، «یهوه» می باشد.(32)
در آثار دینی یهود و اسفار تورات و دیگر کتاب های انبیای آنان، از جمله: کتاب دانیال پیامبر، کتاب حجّی حکای پیامبر، کتاب صنفیای پیامبر و کتاب اشعیای نبی، همواره به موعود اشاره شده است(33) که به یک نمونه بسنده می کنیم.
در کتاب «دانیال نبی» که مشتمل بر یاد ایام گذشته و تاریخ باستانی است و از دوره اسارت بابلی سخن می گوید، آمده است: آن دنیای پر از افت و شر، به پایان خواهد رسید.(34)
3 - در دین مسیح
نام کتاب مقدس مسیحیان «انجیل» می باشد که توسط چهار نفر جمع آوری شده و به نام نویسندگان آن مشهور گشته است:
1 - انجیل متّی؛ 2 - انجیل مرقس؛ 3 - انجیل لوقا؛ 4 - انجیل یوحنّا.
در انجیل «متّی» فصل 24 می خوانیم:
«چون که برق از مشرق بیرون می آید و تا به مغرب ظاهر می گردد، آمدن فرزند انسان نیز چنین خواهد بود... خواهند دید فرزند انسان را بر ابرهای آسمان که می آید با قدرت و جلال عظیم، و فرشته های خود را (یاران خود را) خواهند فرستاد با صور بلند آواز و آنان برگزیدگانشان را جمع خواهند نمود.»(35)
4 - در آیین هندی
در آیین هندوان و کتاب های آنان نیز سخن از نجات دهنده و موعود آمده است؛ از جمله در کتاب «مهارا باراتا» و کتاب «پورانه ها» آمده است: «همه ادیان معتقدند که در پایان هر دوره ای از تاریخ، بشر از لحاظ معنوی و اخلاقی رو به انحطاط می رود و چون طبعاً و فطرتاً در حال هبوط و دوری از مبدأ است و مانند احجار به سوی پایین حرکت می کند، نمی تواند به خودی خود به این سیر نزولی و انحطاط معنوی و اخلاقی خاتمه دهد. پس ناچار روزی یک شخصیت معنوی بلند پایه که از مبدأ وحی و الهام سرچشمه می گیرد، ظهور خواهد کرد و جهان را از تاریکی جهل و غفلت و ظلم و ستم نجات خواهد داد. در این مورد، در تعالیم هر دینی، به صورت رمز، به حقایقی اشاره شده است که با معتقدات آیین های دیگر توافق و هم آهنگی کامل دارد.»(36)
در کتاب «باسک» نیز آمده است:
«دور دنیا تمام شود به پادشاه عادلی در آخر الزّمان از پیشوای فرشتگان و پریان و آدمیان باشد و راستی حق با او باشد و آن چه در دریا و زمین ها و کوه ها پنهان باشد، همه را به دست آورد و از آسمان و زمین آن چه باشد خبر می دهد و از او بزرگ تر کسی به دنیا نیاید.»(37)
5 - بشارات عمومی در عهدین
در بعضی کتاب ها نیز بشارت هایی آمده است که بر شخص معینی تکیه نمی کند و نجات بشر را در آینده نوید می دهد.
در کتاب «حیقوق نبی» می خوانیم: «اگر چه تأخیر نماید، برایش منتظر باش، زیرا که البته خواهد آمد و درنگ نخواهد کرد... بلکه جمیع امت ها را نزد خود جمع می کند و تمامی قوم ها را برای خویشتن فراهم می آورد.»(38)
در «انجیل برنابا» نویدهای حضرت مهدی(ع) به صراحت آمده است ولی نظر به این که مسیحیان آن را معتبر نمی دانند فقط به نویدهای موجود در اناجیل معتبر اشاره می شود:
- «اما چون پسر انسان در جلال خود با جمیع ملائکه مقدس خود آید، آن گاه بر کرسی جلال خود خواهد نشست و جمیع امت ها در حضور او جمع شوند و آن ها را از هم دیگر جدا می کنند، به قسمتی که شبان میش ها را از بزها جدا می کند.»(39)
- «آن گاه پسر انسان را ببینید که با قوّت و جلال عظیم بر ابرها می آید؛ در آن وقت فرشتگان را از جهات اربعه از انتهای زمین تا به اقصای فلک فراهم خواهد آورد...ولی از آن روز و ساعت، غیر از پدر هیچ کس اطلاع ندارد، نه فرشتگان در آسمان و نه پسر هم، پس برحذر و بیدار شده دعا کنید، زیرا نمی دانید که آن وقت کی می شود.»(40)
ملل جهان در انتظار مصلح
1 - ایرانیان باستان معتقد بودند که «گرزاسپه»، قهرمان تاریخی آنان زنده است و در کابل زندگی می کند و صدها هزار فرشته او را پاسبانی می کنند تا روزی قیام کند و جهان را اصلاح نماید و گروهی دیگر از ایرانیان می پنداشتند که کیخسرو، پس از تنظیم کشور و استوار ساختن شالوده فرمانروایی، دیهیم پادشاهی به فرزند خود داد و به کوهستان رفت و در آن جا آرمیده تا روزی ظاهر شود و اهریمنان را از گیتی براند.
2 - نژاد «اسلاو» بر این عقیده بودند که ازمشرق زمین یک نفر برخیزد و تمام قبایل اسلاو را متحد سازد و آن ها را بر دنیا مسلط گرداند.
3 - نژاد «ژرمن» معتقد بودند که یک نفر فاتح از میان آنان قیام نماید و «ژرمن» را بر دنیا حاکم گرداند.
4 - «برهمائیان» از دیر زمان بر این عقیده بودند که در آخرالزّمان، «ویشنو» ظهور نماید و بر اسب سفیدی سوار شود و شمشیر آتشین بر دست گرفته مخالفین را خواهد کشت و تمام دنیا «برهمن» گردد و به این سعادت برسند.
5 - نصاری نیز به وجود مصلحی قائل هستند و می گویند که در آخرالزّمان ظهور کرده، عالم را خواهد گرفت، ولی در ذکر اوصافش اختلاف دارند.(41)
آسیب های مهدویت
آسیب های مهم در فرهنگ مهدویت، تفسیرها و برداشت های نادرست از آن است، که به چند نمونه اشاره می کنیم.
1 - بعضی گمان می کنند به دلیل این که اصلاح جهان از ظلم ها و فسادها به دست امام عصر(عج) خواهد بود در برابر تباهی ها و ناهنجاری ها هیچ وظیفه ای ندارند و بلکه ممکن است گفته شود که برای نزدیک شدن ظهور امام مهدی(عج) باید بدی ها و زشتی ها را در جامعه ترویج کنیم. این اندیشه نادرست در مقابل دیدگاه قرآن و اهل بیت(ع) است که امر به معروف و نهی از منکر را از وظایف حتمی هر مسلمانی می داند.(42)
2 - از بعضی روایات این گونه برداشت کرده اند که هر قیامی قبل از قیام امام مهدی(عج)، محکوم و مردود است. بنابراین در برابر قیام و انقلاب شکوه مند اسلامی ایران که قیامی بر ضد طاغوت و استکبار و در جهت برقراری احکام الهی بوده است موضع نادرستی گرفته اند.
در جواب آن ها باید گفت: اجرای بسیاری از احکام اسلامی مانند اقامه حدود و قصاص و نیز جهاد با دشمنان و مبارزه فراگیر با فساد، جز با تشکیل حکومت اسلامی ممکن نیست. تلاش برای برقراری نظام اسلامی کار پسندیده ای است و نهی از قیام در بعضی از روایات، به معنای شرکت در قیام های باطل است که انگیزه الهی ندارد و یا قیام هایی است که بدون توجه به شرایط و زمینه های لازم انجام می گیرد و یا حرکت هایی که به نام قیام مهدی شروع می گردد، نه این که هر انقلاب و حرکتی که در مسیر اصلاح جامعه است مردود شمرده شود.
3 - یکی دیگر از برداشت های غلط در فرهنگ مهدویت، نشان دادن چهره خشونت آمیز از امام مهدی(عج) است. برخلاف تصور بعضی افراد که می اندیشند امام مهدی(عج) با شمشیر عدالت، دریایی از خون به راه می اندازد، امام عصر(عج) مظهر رأفت و رحمت پروردگار است و مانند پیامبر گرامی اسلام(ص) ابتدا همگان را با بیان روشن و دلایل آشکار، به اسلام و قرآن فرا می خواند و مردم دعوت آن را می پذیرند. بنابراین امام(ع) فقط با مخالفانی مبارزه سرسختانه دارد که آگاهانه از پذیرفتن حق سرباز می زنند.(43)
4 - از دیگر آسیب های جدی فرهنگ مهدویت، استعجال ظهور است. استعجال به معنای عجله کردن و خواستن چیزی قبل از رسیدن وقت آن و تحقق زمینه های لازم برای آن است. انسان های عجول به دلیل ضعف نفس و ظرفیت کم، متانت و آرامش خود را از دست می دهند و بدون در نظر گرفتن شرایط، خواهان تحقق پدیده ها هستند.
در فرهنگ ناب مهدویت و در برخورد با مسئله انتظار امام غایب، انسان منتظر با تمام وجود و اشتیاق، پیوسته در طلب ظهور است و برای تعجیل امر فرج دعا می کند، ولی هرگز عجله نمی کند و هر چه غیبت به درازا بکشد و انتظار، طولانی شود، باز هم صبر و شکیبایی را از کف نمی دهد و در برابر اراده پروردگار روحیه تسلیم دارد.
منشأ استعجال ظهور آن است که انسان نمی داند ظهور، از سنّت های الهی است و مانند همه سنّت ها باید پس از تحقق همه شرایط و زمینه ها، انجام گیرد.(44)
5 - بعضی به دنبال تعیین زمان برای ظهور هستند، در حالی که زمان ظهور بر مردم مخفی است و در روایات پیشوایان دینی از تعیین وقت برای ظهور به شدت نهی شده است و وقت گذاران، دروغ گو شمرده شده اند.
کم ترین اثر تعیین وقت، احساس یأس و ناامیدی برای کسانی است که این وعده های دروغین را باور کرده اند ولی خلاف آن را مشاهده نموده اند. بنابراین منتظران واقعی باید خود را از دام شیادان و نادانان حفظ کنند و درباره زمان ظهور تنها منتظر اراده پروردگار باشند.
6 - از دیگر آسیب های مهدویت، ظهور مدّعیان دروغین است. در طول غیبت امام مهدی(عج) افرادی به دروغ ادعا کرده اند که با آن حضرت، ارتباط خاص دارند و یا از سوی آن بزرگوار، به مقام نیابت خاص رسیده اند. بسیاری از این دروغ گویان پا را فراتر نهاده و پس از ادعای نیابت، مدّعی مهدویت شده اند و در پی ادعای باطل خود، مکتب و فرقه انحرافی جدیدی را بنیان نهاده اند.
شکل گیری فرقه ها و گروه های منحرف و پیوستن و اعتماد کردن بعضی افراد به این مدّعیان، ریشه در جهل و نادانی آن ها دارد.(45)
در زیر به نمونه هایی از مدعیان مهدویت اشاره می کنیم.
اولین مورد در صدر اسلام بعد از واقعه کربلا اتفاق افتاد؛ قیام مختار بن ابی عبیده ثقفی که وابسته به محمد بن حنفیه فرزند علی(ع) بود.
دومین مورد، قیام نفس زکیه، شهیدان محمد و ابراهیم، پسران عبدالله محض بن حسن مثنی بن حسن بن علی(ع) است که هر دو برادر علیه ظلم بنی عباس به خصوص منصور دوانیقی قیام نمودند و محمد، نفس زکیه، «مهدی» شمرده شد.
3 - مهدی در مصر در برابر فرانسویان در حمله ناپلئون بناپارت با ایل و تبار خود تحت عنوان «مهدی» قیام نموده و عاقبت به دسیسه بدخواهان کشته شد.
4 - مهدی در سودان در سال 1260م در شمال آفریقا علیه اشغال گران انگلیسی قیام نموده و حقاً مردانگی نشان داده و نقاطی از آفریقا را آزاد ساخته و عاقبت به دست انگلیسی های دغل باز و فریب کار گرفتار و کشته شد.(46)
زمینه ها و علائم ظهور امام زمان(عج)
اعتقاد به آمدن مصلح کل در آخرالزّمان، ریشه در دل تاریخ دارد و مخصوص به اسلام و تشیع نیست. کم و بیش همه ادیان الهی صرف نظر از نوع جهان بینی و اختلافاتی که در ویژگی های منجی موعود دارند، نوید آمدن وی را داده اند و برای او نشانه هایی یاد کرده اند.
ما در این نوشتار به چند نوع از اقسام نشانه های ظهور که مهم ترند و در روایات روی آن بیش تر تأکید شده اشاره می کنیم:
1 - خروج سفیانی
پیش از قیام قائم(ع)، مردی از نسل ابوسفیان در منطقه شام خروج می کند و با تظاهر به دین داری، گروه بسیاری از مسلمانان را می فریبد و به گرد خود می آورد و بخش گسترده ای از سرزمین های اسلامی را تصرف می کند و بر مناطق پنج گانه شام، حمص، فلسطین، اردن، قنسرین و منطقه عراق، سیطره می یابد و در کوفه و نجف به قتل عام شیعیان می پردازد و برای کشتن و یافتن آن ها جایزه تعیین می کند.(47)
امام سجاد(ع) می فرماید: «ظهور قائم(ع) از ناحیه خداوند، قطعی و خروج سفیانی نیز، از جانب خداوند، قطعی است. در برابر هر قیام کننده و مصلحی، یک سفیانی وجود دارد.»(48)
سخن امام بیان گر آن است که سفیانی، جنبه شخصی ندارد. بنابراین هر که در برابر حق خروج کند و دارای ویژگی های ابوسفیان باشد، سفیانی است.
طبق روایات، کینه سفیانی به اهل بیت(ع) از بارزترین ویژگی های اوست، بلکه از روایات چنین برمی آید که نقش سیاسی او ایجاد فتنه مذهبی میان مسلمانان و تحریک اهل تسنّن علیه شیعیان تحت شعار یاری سنّی هاست، در حالی که او مزدور زمام داران کفر غربی و یهودیان است.
«سفیانی در نه ماهه پایانی حکومت خود دست به نبردهای بزرگ می زند که مهم ترین آن ها با ترک ها و هوادارانشان در قرقیسا و سپس نبردهای او در عراق با ایرانی هاست که زمینه سازان ظهورند. سفیانی پس از شکست در عراق و حجاز، به شام و فلسطین باز می گردد تا در بزرگ ترین نبرد خود با حضرت مهدی(ع) یعنی نبرد بزرگ فتح قدس به مصاف بپردازد.»(49)
2 - فرو رفتن در بیداء
«بیداء» نام سرزمینی است بین مکه و مدینه. ظاهراً منظور از فرو رفتن در بیداء آن است که سفیانی با لشکری عظیم به قصد جنگ با مهدی(ع) عازم مکه می شود، در بین مکه و مدینه و در محلی که به سرزمین «بیداء» معروف است، به گونه معجزه آسا به امر خداوند، در دل زمین فرو می رود.(50) این حادثه، در روایات بسیاری از عامه و خاصه به عنوان نشانه ظهور بیان شده است.
3 - خروج یمانی
سرداری از یمن قیام می کند و مردم را به حق و عدل دعوت می نماید. این نشانه در منابع عامه نیست ولی در مصادر شیعه، روایات فراوانی درباره آن وجود دارد.
خروج یمانی از نشانه های حتمی متصل به ظهور است. امام صادق(ع) می فرماید: قیام خراسانی و سفیانی و یمانی در یک سال و در یک ماه و یک روز اتفاق خواهد افتاد و دراین میان، هیچ پرچمی به اندازه پرچم یمانی، دعوت به حق و هدایت نمی کند.
4 - قتل نفس زکیه
نفس زکیه، یعنی فرد بی گناه، پاک، کسی که قتلی انجام نداده است و جرمی ندارد. گویا در آستانه ظهور مهدی(ع) در گیر و دار مبارزات زمینه ساز انقلاب مهدی(ع)، فردی پاک باخته و مخلص، خالصانه در راه امام می کوشد و مظلومانه به قتل می رسد.
وی از اولاد امام حسن مجتبی(ع) است که در روایات، گاهی از او به عنوان «نفس زکیه» یا «سید حسنی» یاد شده است.
امام باقر(ع) می فرماید: «بین ظهور مهدی(ع) و کشته شدن نفس زکیه، بیش از پانزده شبانه روز فاصله نیست.»(51)
5 - صیحه آسمانی
منظور از صیحه آسمانی، ظاهراً صدایی است که در آستانه ظهور حضرت مهدی(ع) از آسمان شنیده می شود و همه مردم آن را می شنوند.
در روایات، تعبیرهای «ندا» و «فزعه» و «صوت» نیز به کار رفته که ظاهراً نشان می دهد که هر یک از آن ها، نشانه جداگانه ای است که پیش از ظهور واقع می شود.(52) به نظر می رسد مراد از همه آن ها، همان بلند شدن صدایی در آسمان است ولی به اعتبار این که صدای عظیم بیدار باشی است که همه را متوجه خود می کند و نیز موجب وحشت عمومی و ایجاد دلهره و اضطراب می گردد، به آن صیحه، فزعه، صوت و ندا اطلاق شده است.
روایاتی که در این باره از طریق شیعه و سنّی رسیده فراوان است. امام باقر(ع) می فرماید: ندا کننده ای از آسمان نام قائم را ندا می کند. پس هر که در شرق و غرب است آن را می شنود. از وحشت این صدا، خوابیده ها بیدار، ایستادگان نشسته و نشستگان بر دو پای خویش می ایستند. رحمت خدا بر کسی که از این صدا عبرت بگیرد و ندای وی را اجابت کند، زیرا صدای نخست، صدای جبرئیل امین است. آن گاه می فرماید: این صدا در شب جمعه 23 ماه رمضان خواهد بود. در این هیچ شک نکنید و بشنوید و فرمان برید. در آخر روز، شیطان فریاد می زند که فلانی مظلومانه کشته شد تا مردم را بفریبد و به شک اندازد.(53)
مفهوم انتظار
انتظار، حالتی درونی است که نگرانی، اضطراب، بی قراری و در عین حال شور و هیجان و امیدواری را با خود به همراه دارد. به دنبال این حس، اخلاق و رفتار و ظاهر فرد و حتی نحوه بیان و گفتار او نیز تغییر می کند.
منتظر، بی صبرانه در آرزوی به سر آمدن لحظه های انتظار است و برای رسیدن به این خواسته، ضمن آماده سازی خود، محیط را مناسب می کند و تا حد امکان شرایط را مهیا می سازد.
فایده انتظار
هرجا انتظار هست، «امید» هم هست و آن جا که امید باشد، افسردگی معنا ندارد.
انتظار به زندگی روح می بخشد و آن را زیبا و پرنشاط می کند. انسان منتظر، همواره به آینده خوش بین است و مأیوس نمی شود و برای ساختن فردایی بهتر، تلاش می کند. او خود را تسلیم ناملایمات و سختی های روزگار نمی کند و با استقامت و بردباری، زندگی را به نفع خویش تغییر می دهد و بالاخره با سعی و مجاهدت، آن چیزی را که مدت ها در انتظارش بوده، به دست می آورد.
زیباترین انتظار
انتظارها، رتبه ها و درجات معینی دارند و از نظر قداست و اهمیت، با یک دیگر متفاوت اند. هر منتظری در نزد منتظر، اعتبار و ارزشی خاص دارد. اما در طول تاریخ و از میان تمامی انتظارها، چشم انتظاری برای ظهور «موعود آخرالزّمان» همواره بسیار گران قدر و پر اهمیت تر از بقیه بوده است؛ همان کسی که با آمدنش، بندهای ظلم و ستم را پاره می کند و نسیم جان بخش عدالت را در سراسر گیتی، پراکنده می سازد. همه پیروان ادیان الهی و حتی بسیاری از جوامع غیر دینی، یقین دارند که بالاخره روزی حکومت جهان در دست یک منجی عدل گستر قرار خواهد گرفت و او انسان ها را از سلطه قدرت طغیان، نجات خواهد داد و امنیت و آرامش را در سراسر زمین، پراکنده خواهد کرد.
روزی گره زمانه وا خواهد شد
راز گل سرخ، برملا خواهد شد
در راه عزیزی است که با آمدنش
هر قطب نما، قبله نما خواهد شد
منتظر حقیقی کیست؟
یهودیان مانند مسیحیان - که به بازگشت عیسی(ع) معتقدند - به ظهور یک منجی می اندیشند و همان گونه که زرتشتیان در انتظار رجعت «بهرام شاه» هستند، نصرانیان نیز چشم به راه ظهور پادشاه خود «تئودور» موعود هستند. هندوها نیز به خروج «ویشنو» دل بسته اند و مجوسی ها به زنده بودن «هوشیدر» اعتقاد راسخ دارند و بودایی ها منتظر باز آمدن «بودا» و اسپانیایی ها مترقّب بزرگ خود، «رودریک»اند. اقوام مغول هم، رهبر خود «چنگیز» را منجی بزرگ می شمارند.»
اما طبق نصّ صریح آیات قرآن و روایات اهل بیت (علیهم السلام) مسلمانان، «حضرت مهدی» را منجی و موعود آخرالزّمان می دانند. او از نسل پیغمبر خاتم(ص) و فرزند زهرای اطهر (س) است و به اعتقاد همه شیعیان و حتی عده ای از اندیشمندان اهل تسنّن، فرزند بلافصل امام حسن عسکری(ع) است که اکنون بنا به مصلحت الهی، در غیبت کبری به سر می برد و در وقتی معلوم، به اذن خداوند، ظهور خواهد کرد.
ویژگی های حکومت حضرت مهدی(عج)
آمدن وجودی مقدس و پاک در آخرالزّمان و اصلاح جهان بعد از خرابی و فساد، یکی از اعتقادهای همه ادیان ابراهیمی است. هر دینی به نحوی به ویژگی های حکومت مصلح جهانی اشاره نموده است و از آن جا که دین اسلام دینی کامل می باشد پس آن چه از ویژگی های حکومت حضرت مهدی(عج) ارائه می کند قابل اعتماد بوده و انسان را از سردرگمی نجات می دهد و از مطالعه ادیان دیگر مستغنی می سازد.
ما در این مجال به ذکر چند مورد از ویژگی های حکومت حضرت مهدی(عج) اشاره می کنیم.
1 - احیای فرهنگ قرآن
قرآن به عنوان یک کتاب انسان ساز، دارای فرهنگی والا و پاک است که با رعایت آن، انسان به کمال حقیقی سوق داده می شود. مهجور ماندن قرآن، شکایت پیامبر رحمت را درپی خواهد داشت. فردای قیامت که محکمه عدالت پروردگار تشکیل می شود پیامبر اسلام(ص) از قوم خود شکایت می کند که قرآن را در دنیا به دست فراموشی سپرده اند و می گوید: «پروردگارا! قوم من این قرآن را که تو آن همه درباره اش سفارش و تأکید کردی قبول نکردند و به احکام و محتویات آن عمل ننمودند. اکنون تو خود بهتر می دانی که با ایشان چه کنی؟»(54)
2 - سازندگی و عمران
وجود عمران و سازندگی در تمام عالم، از آرزوهای بشر است که این آرزو قبل از ظهور منجی، محقق نخواهد شد و از ویژگی های حکومت حضرت مهدی(عج) خواهد بود.
امام باقر(ع) می فرمایند: «فلا یبقی فی الأرض خراب الا قد عمر؛(55) پس باقی نماند در زمین خرابی مگر این که آبادان شود.»
3 - عدالت فراگیر
از شاخصه های دین مبین اسلام، عدالت می باشد. حتی نسبت به دشمن هم دستور به رعایت عدالت می دهد: «و لا یجرمنّکم شنئان قوم علی الّا تعدلوا اعدلوا هو أقرب للتّقوی؛(56) البته نباید دشمنی، گروه شما را بر آن دارد که عدالت نکنید؛ عدالت کنید که آن به تقوا نزدیک تر است.»
4 - امنیت در همه زمینه ها
امنیت از نیازهای اساسی بشر در هر عصر و زمانه ای است و با پیشرفت علم و دانش نیاز به آن بیش از گذشته احساس می شود.
افراد زورگو و مستبد هم چون زالو، شکم خود را از دست رنج دیگران پر می کنند و انسان ها را چون بردگان خود می دانند و با ابزارهایی، همیشه آن ها را در خوف و ترس قرار می دهند و جلوی قیام آن ها را می گیرند تا هیچ امنیتی را احساس نکنند. قرآن، تحقق کامل و اتمّ امنیت را از ویژگی های حکومت مهدی(عج) می داند: «و لیبدّلنّهم مّن بعد خوفهم أمناً؛(57) و بیمشان را به ایمنی مبدّل گرداند.»
5 - جهان شمولی
هر چند حکومت دینی ماهیتاً جرء حکومت های جهان شمولی است ولی به دلیل تحولات تاریخی، شاهد محدود شدن حکومت های دینی و حتی حکومت های اسلامی در چهارچوب مرزهای ملی هستیم. تنها مرز قابل قبول برای چنین حکومتی، مرز اسلام و کفر است. با وجود این، تحقق عینی حکومت جهانی حضرت مهدی، هر چند زمانی بعید تلقّی می شود ولی با پیشرفت تکنولوژیکی و شکل گیری دهکده جهانی که در آن ارتباط بین دورترین نقاط عالم آسان گردیده است، امروزه نسبت به تحقق چنین حکومت جهانی تردید کم تری وجود دارد.
6 - فضیلت محوری
هر چند در عصر مدرن با دیدگاه های مبتنی بر محوریت آزادی و جدا شدن از نظریه های فضیلت محور، مواجه هستیم، ولی حکومت اسلامی و به تبع آن، حکومت جهانی حضرت مهدی(عج) مبتنی بر فضیلت و تلاش برای زمینه سازی سعادت اخروی انسان هاست.(58)
7 - قدرت مندی قوانین الهی و آسمانی
عاقبت انسان در خواهد یافت که بدون اتصال با وحی، سعادت او امکان پذیر نیست. روایاتی که بر رشد فکری انسان در عصر حکومت جهانی حضرت دلالت دارند، به نوعی بیان گر چنین پذیرش عمومی نسبت به نیاز انسان به وحی و حاکمیت قوانین الهی هستند. امیر بیان، علی(ع) چنین می فرماید: «یعطف الهوی علی الهدی اذا عطفوا علی الهوی...؛(59)[ حضرت مهدی(عج) ]خواسته ها را تابع هدایت وحی می کند؛ آن هنگام که مردم، هدایت را تابع هوس های خویش قرار می دهند.»
8 - احیای اسلام
عصر حکومت حضرت مهدی، عصر حاکمیت توحید و زمینه ساز حاکمیت اسلام است. مفاد آیات شریفه «انّ الدّین عندالله الاسلام»(60) و «من یبتغ غیر الاسلام دیناً فلن یقبل منه»(61) در این عصر است که تحقق علنی خواهند یافت. امام علی(ع) نیز می فرماید: «فیریکم کیف عدل السیره و یحیی میت الکتاب و السّنه؛(62) او روش عادلانه در حکومت حق را به شما می نمایاند و کتاب خدا و سنّت پیامبر را که تا آن روز متروک مانده اند؛ زنده می کند.»
9 - پیشرفت برق آسای علوم
هیچ انقلاب و برنامه انقلابی بدون یک جهش فکری و فرهنگی، مانا، پایا و پویا نخواهد بود و رشد و تکامل لازم را نخواهد یافت. به همین دلیل نخستین گام در تحقق بخشیدن به چنین هدفی، یک انقلاب فرهنگی است که افکار را از دو سو به حرکت درآورد:
1 - در زمینه علوم و دانش های مورد نیاز یک جامعه آباد و سالم و آزاد (از منظر مادی)؛
2 - در زمینه آگاهی به اصول یک زندگی سالم و صحیح انسانی آمیخته با ایمان در جهت معنوی و زیربنایی.
از امام صادق(ع) منقول است که فرمودند: «علم و دانش 27 حرف (شعبه و شاخه) است. تمام آن چه پیامبران الهی برای مردم آورده اند، دو حرف بیش تر نیست و مردم تاکنون جز آن دو حرف را نشناخته اند؛ اما زمانی که قائم ما قیام کند، 25 حرف دیگر آن را آشکار می سازد و در میان مردم منتشر می کند و دو حرف را به آن ضمیمه می کند تا 27 حرف، کامل و منتشر گردد.»(63)
10 - پیشرفت عظیم اقتصاد و عدالت اجتماعی
زمینی که محل زندگی ماست، امکانات بسیاری برای زندگی انسان ها دارد ولی عدم آگاهی به منابع موجود و بالقوّه از یک سو و عدم وجود یک نظام صحیح برای تقسیم ثروت زمین از سوی دیگر سبب احساس کمبود از همه جوانب شده است تا آن جا که در عصر ما همه روزه گروهی از گرسنگی می میرند. امام علی(ع) می فرمایند: «تخرج له الارض افالیذ کبدها و تلقی الیه سلماً مقالیدها؛ زمین میوه های دل خود (معادن طلا و نقره) را برای او بیرون می ریزد و کلیدهایش را به او می سپارد.»
تکیه بر ظاهر شدن برکات زمین و خارج شدن گنج ها، نشان می دهد که هم مسئله زراعت به اوج ترقی می رسد و هم تمام منابع زیر زمینی کشف و مورد استفاده قرار می گیرند و درآمد سرانه افراد آن قدر بالا می رود که در هیچ جامعه ای فقیری پیدا نمی شود و همه به سر حدّ بی نیازی می رسند.
پی نوشت ها:
1) شیخ عباس قمی، منتهی الامال، ج 2، ص 747.
2) به نقل از: تقویم چهارده معصوم(ع)، سال 88.
3) کمال الدین و تمام النعمة، ص 635 و نجم الثاقب، ص 86.
4) کتاب الغیبة، ص 454 و نجم الثاقب، ص 86.
5) بحارالانوار، ج 51، ص 39، حدیث 19.
6) همان، ص 36، حدیث 6.
7) منتهی الامال، ج 2، ص 481.
8) بحارالانوار، ج 51، ص 41، حدیث 23.
9) منتهی الامال، ج 2، ص 481.
10) شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 322.
11) بشارة الاسلام، ص 146؛ منتخب الاثر، ص 259 و شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص 15.
12) منتخب الاثر، ص 261؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص 18.
13) بحث حول المهدی، ص 34.
14) بحارالانوار، ج 51، ص 289 و 288.
15) مهدویت، پرسش ها و پاسخ ها، ص 41.
16) مرتضی حسینی اصفهانی، فلسفه غیبت و طول عمر امام عصر(عج).
17) علل الشرایع، ص 246.
18) همان، ص 245.
19) بحارالانوار، ج 51، ص 218 - 217.
20) محمدرضا حکیمی، خورشید مغرب، ج 25، ص 43.
21) اثبات الهداء، ج 6، ص 437.
22) مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، ج 4، ص 672.
23) ابراهیم امینی، دادگستر جهان، ج 21، ص 147.
24) بحارالانوار، ج 52، ص 113؛ نعمانی، کتاب الغیبة، ص 154.
25) منتهی الامال، ج 2، ص 506 - 503.
26) آیةالله خوئی، معجم رجال الحدیث، ج 71، ص 295.
27) علامه حلی، خلاصة الاقوال، ص 250.
28) شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ص 203.
29) همان، ص 304.
30) بحارالانوار، ج 51، ص 114.
31) تاریخ ادیان، ص 319 - 318؛ به نقل از: مهدی تجسّم امید و نجات، ص 61.
32) ادیان زنده جهان، ص 245.
33) محمدرضا حکیمی، خورشید مغرب، ص 56.
34) تاریخ ادیان، ص 364 و 365.
35) حکومت جهانی مهدی(عج)، ص 56.
36) معارف اسلامی در جهان معاصر، ص 245؛ به نقل از: خورشید مغرب، ص 54.
37) همان.
38) فصل 2، بندهای 5 - 3؛ به نقل از: او خواهد آمد، ص 98.
39) انجیل متّی، فصل 25 بندهای 31 - 32؛ به نقل از: او خواهد آمد، ص 100.
40) انجیل مرقس، فصل 13، بندهای 26 تا 32؛ به نقل از: او خواهد آمد، ص 100.
41) او خواهد آمد، ص 113 - 111.
42) محمدامین بالادستیان و همکاران، نگین آفرینش، ص 231.
43) همان، ص 233 - 231.
44) همان، ص 233.
45) همان، ص 238 - 237.
46) علی خوانساری، مصلح جهان، ص 53.
47) بحارالانوار، ج 52، ص 206.
48) همان، ص 182.
49) علی کودانی، عصر ظهور، ص 122.
50) چشم به راه مهدی(ع)، جمعی از نویسندگان مجله حوزه، ص 279.
51) ارشاد، ج 2، ص 374.
52) نعمانی، کتاب الغیبه، ص 258 - 257.
53) همان، ص 254.
54) فرقان (25) آیه 30.
55) کشف الغمه، ترجمه و شرح زواره ای، ج 3، ص، 460.
56) مائده (4) آیه 8.
57) نور (24) آیه 55.
58) ویلیام تی بلوم، نظریه های سیاسی.
59) نهج البلاغه، خطبه 138.
60) آل عمران (3) آیه 19.
61) همان، ص 85.
62) نهج البلاغه، خطبه 138.
63) بحارالانوار، ج 52،